تاريخ : چهار شنبه 6 فروردين 1393برچسب:شهر ما, ایران ,

 

چند خطی برای گریستن …

اینجا ایران قرن ۲۱ است . . .

اینجا صدای آهنگهای پاپ لس آنجلسی و غرب زده آن قدر بلند است که فریادهای «حاج مهدی باکری» به گوش نمی رسد . . .

اینجا همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند،بر دیوارهای شهر روی عکس شهید ، پوستر تبلیغاتی می چسبانند . . .

اینجا نام شهید را برای اینکه بچه ها خشونت طلب و جنگ طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید می گذارند . . .

اینجا دیگر کسی نمی خواهد گمنام بماند، همه به دنبال کسب نام هستند . . .

اینجا جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند . . .

اینجا دشمن در خانه های ماست، در پناه میز هستیم، دیگر کسی پشت خاکریز پناه نمی گیرد . . .

اینجا کسی نمی داند، تکه های پیکر محمد نوبخت را درون گونی برای خانواده اش فرستاده بودند . . .

اینجا روسری ها هر روز کوچتر می شود و مانتو ها هر روز کوتاهتر و تنگتر.بعضی دخترها پسر شده اند، و بعضی پسرها دختر شده اند، بعضی مردان بی غیرت شده اند، بعضی زنان بی حجاب شده اند . . .

دیگر کسی، احترامی برای چفیه شهدا قایل نیست . . .

برای زیبا سازی شهرها، میلیونها هزینه می شود اما برای تعویض سنگ قبر فرسوده شهدای گمنام بودجه ای نداریم . . .

و روشن فکر های باکلاسی که تمامی مقدسات شیعه را به سخره میگیرند و توهین های رکیکی میکنند ، اما وقتی داخل هواپیما میشوند و هواپیمایشان تکان شدیدی میخورد با صدای بلند فریاد میزنند : یا ابالفضل . . .

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط رهروولایت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد